شازده کوچولو

ساخت وبلاگ

چقدر بده که همه چی،

آدمو یادِ یه چی،

می اندازه!

 

شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : می نشینی چند تمرین, نویسنده : rezayeoa بازدید : 190 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 20:24

و قسم به آن روزی که تو فقط خندیدی و من خیره به چشمان تو نگاه کردم! و قسم به آن لحظه ای که خنده ات، گواهِ بی شک بود بر دروغ هایِ من ... تو با یک نگاه تمامِ ناراستی های درونم را در چشمانت آشکار کردی و آنقدر این رسوایی عظیم بود که من چشمانِ خود را به جای پلک های تو، بستم ... من به میهمانی رسواییِ چشمانِ تو، دعوت بودم و به شرم از این همه رسوایی، و نه از دروغ های خود یقه چاک و مست و خمار از محفل قدم به بیرون گذاشتم ... سکوتت گویاتر از فریادهای من بود؛ به من گفتی که تمام حس هایی که تجربه کرده بودم، هر چیزی بود جز عشق ... «عین و شین و قاف را اندر کتب تفسیر نیست» و در قلبِ من نیز ...   شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rezayeoa بازدید : 177 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 20:24


فقط وقتی که خوابیدی،

خیالم تختِ تخته مثل تختِ تو

فقط وقتی که خوابیدی،

دلم آرومه که قلبت نمی گیره

فقط وقتی که خوابیدی،

دلم شاده کمی، غمگین نمی شی از اینکه تنهایی ...

 

شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rezayeoa بازدید : 148 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 20:24


داشتم دنبالِ جمله ی
"بیا گناه کنیم ... جایی که خدا نباشد"
می گشتم که ببینم واقعا از دکتر شریعتی هست یا نه
که،

این عکسو دیدم،

 

و نوشته ی زیرش که؛
"من خدا را دارم"

یهو حس کردم چقدر دلم برای خدا تنگ شد!

 

شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : i miss you,i miss you lyrics,i miss you quotes, نویسنده : rezayeoa بازدید : 137 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 20:24


امشب دو تا فکر به سرم زد

البته اگر تابستون بود باید می گفتم امروز

اصلا چه فرقی می تونه با تاریک و روشن شدن تو ساعت ها به وجود بیاد!

خب فکرامو بگم

اولین فکری که به سرم زدو دوم می گم

و اما دومین فکرم

اینکه اولین نفری که آدم برفی ساخت کی بود، چه انگیزه ای داشت

مثلا می خواست بگه برف چیز خوبیه بیاین شاد باشیم؟!

شاید تا 9 سال پیش باهاش هم عقیده بودم!

و اما اولین فکرم

من اگه شب خودکشی کنم، نهایتا تا اذان صبح می تونم لو نرم!

 

شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : بگشای در,بگشای در که حوصله انتظار نیست,بگشای در سرای بستان, نویسنده : rezayeoa بازدید : 180 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 20:24

نونوایِ ما، نونوایی شو اجاره داد بدونِ توجه به اینکه مادر من فقط می تونه از نونی که اون می پزه و کم نمکه بخوره!* پس منم می تونم بعضی تصمیمارو بگیرمبا اینکه می دونم یه عده ممکنه آسیب ببینن!   * قصدم فقط قیاسه، قصدِ قضاوت ندارم، شاید برگرده، شایدم برگشته، شایدم برنگردهدر هر صورت بی شک بهترین وقت هست برای هر تصمیمی که می گیره! همیشه فکر می کنم هر چیزی تو بهترین وقتش اتفاق می افته،وقتی که خدا همه چی رو مهیا کرده!   شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : من زنده ام به شایعه ها اعتنا نکن, نویسنده : rezayeoa بازدید : 185 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 20:24

یادم نمی آید چند بار پرهیز کرده ام یادم رفته که، چند بار از چیزی، کسی، حالی، روحی، ... گذشته ام ذهنم در کلنجار خود به خاطر نمی آورد تعداد سانسور کلمه ها را ... امروز من اینجا نشسته ام رو به رویِ تو، رو به رویِ غرورِ ترک خورده ی بی دلیلِ خودم امروز کتابم مرا نگاه می کند، و هی صحبت از برنامه های ریخته شده می کند امروز روحم داشت خشمگین می شد از دستِ من از این همه فراموشی از جملات ناروایی که شنیده بود و من، فراموش کرده بودم! حسادت نه اما شاید، غبطه بخورم، به تمامِ کسانی که هرگز عشق در خانه شان را نزده یا اگر زده، سُک سُک نکرده عینِ آدم آمده، نشسته، دو کلامِ درست و حسابی اختلاط کرده   خدا! آیا من فراموش کرده ام که چگونه با تو سخن بگویم؟ آیا من فراموش کرده ام  ... گاهی دلم فراموشیِ انتخابی می خواهد! زیاد دور نیست، همین چند سالِ پیش بود که من و تو همقدمِ هم بودیم زیاد دور نیست آن زمانی که همیشه لبخند تو را، روی صورتم احساس می کردم   من جان! خواهش می کنم یک چند ساعتی به چیزی فکر نکن من به سکوتِ ذهنِ تو نیاز دارم! خواهش می کنم زبان و ذهنت را یکی کن به سکوت، صدایِ سکوتِ تو را دوست دارم ...   خدا شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rezayeoa بازدید : 146 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 20:24